لمس وجود تو

بهترین آزمایشگاه تو مشهد اول پردیس تو خیابون احمد آباد، بعدش آزمایشگاه دکتر منصف، من برای آزمایشهای کوادمارکر و آلفافیتو رفتم آز دکتر منصف و یه مشکلی پیش اومد و خود دکتر منصف اومدن و صحبت کردیم و انقدددر برخوردشون خوب بود که هر چی بگم کم گفتم . یعنی اولش انقدر عصبانی بودم! اما ایشون با صبوری تمام اومدن و توضیح دادن و نیم ساعتی فکر کنم وقت گداشتن . و در نهایت ما با رضایتمندی اومدیم بیرون.  و جواب آژمایشهاشونم خیلی دقیقه. از من به شما نصیحت آزمایشهاتون رو آزمایشگاه معتبر بدین! من مجبور شدم یه تست یتا شهرستان بدم جوابش برام تو هفته ١٣ اومد ٤٧٠ و این جواب یعنی بچه تا شب سقط شده! اومدم مشهد و آزمایشگاه دکتر منصف تست دادم جوابش اومد ٧٦٢٥٠ ...

سونوگرافی دکتر دواچی تو مشهد از همه بهتره، دکتر هاشمی عطار هم خوبه ، دکتر دنیا فرخ هم خوبه     سونوگرافی دکتر دواچی (رادیولوژی مهر):٨٥٩١١٠١-٠٥١١ آدرس: دانشگاه٢٢- کنار فروشگاه برک. تلفن اصلا جواب نمیدن و رو منشیه، برای نوبت گرفتن باید ساعت قبل ٧ صبح برین مطب و روی کاغذ پشت در اسم بنویسید! دکتر هم از ساعت ١٣ تا ٢١ یکسره هستن جالب اینجاست که نرخ سونوگرافیشونم نسبت به جاهای دیگه خیلی خوبه ! من برای سونوگرافی ان تی و تعیین طول سرویکس و بررسی جنین رفتم آذر ٩١ کلا شد ١٦٠٠٠ تومن! با بیمه تامین اجتماعی! در حالیکه جاهای دیگه که رفتم فقط بررسی جنین و تعیین طول سرویکس ٣٠ به بالا بود. بدون ان تی.     سونوگرافی دکتر ف...

طبق تحقیقات من بهترین بیمارستان برای زایمان توی مشهد بیمارستان سیناست، بعد بنت الهدی و بعد رضوی. و تنها بیمارستانی که زایمان در آب داره فقط سیناست و ام البنین ، که ام البنین بیمارستان دولتی و آموزشیه. بیمارستانهای دیگه ای هم برای زایمان هست مثل پاستور ، مهر.. و بنظر من اول بیمارستانتون رو انتخاب کنید بعد پزشکتون رو ، چون بعضی از دکترها فقط بعضی بیمارستانها رو میرن، یا بعضی هاشون فقط سزارین انجام میدن و برای طبیعی نمیان.     بیمارستان سینا: 8544315-0511 و در تاریخ 1391-8-18 که من تماس گرفتم و هزینه زایمان رو پرسیدم اینجوری بود: زایمان در آب:750000  و زایمان طبیعی:750000 و سزارین:1200000   بیمارستان بنت ...

زعفران ، گلاب ، زیره ، سه زیره، محرک زایمان اند و ممکن است باعث زایمان زودرس یا سقط شود. عرقیات گیاهی در دوران بارداری استفاده نشود چون تحقیقات کاملی روی آنها و اثرشان بر بارداری صورت نگرفته است. جگر به هیچ عنوان استفاده نشود. چون حجم ویتامین Aبالایی دارد و ممکن است اثرا تتراتوژنی داشته باشد. دارچین استفاده نشود . زرشک:مصرف زرشک را باید کاهش داد . بربرین موجود در زرشک احتمال سقط جنین را بالا می برد. تخم مرغ :حتما باید پخته مصرف شود و عسلی یا خام نباشد. و حتما دقت شود پوسته تخم مرغ شکسته یا ترک دار نباشد چون ویکروبها می توانند واردش شوند و تخم مرغ را آلوده کنند گوشت حتما بطور کامل پخته شود و نیم پز یا خام نباشد، چون میکروبها بزور ...

...

28-8-91   مدام گریه ام می گیره ... من مدام اشک میریزم... هنوز برام عجیبه ... هنوز تو بهتم... هنوز نمی تونم باور کنم که "من" دارم مامان میشم... مامان... چه واژه ی غریبی... مامان ... با هر مامان گفتن یه قطره اشک میاد رو صورتم... من مامان تو ام! منو دوست داشته باش گل من ... من بینهایت به تو و وجودت و به در آغوش گرفتنت محتاجم... من بینهایت نیاز دارم به بوسیدن روی ماهت و دستهای کوچولوت... خدایا کی میرسه اون روزی که من بچمو بغل بگیرم و ببوسمش و نوازشش کنم... خدایا دلم می خواد روزها زودتر بگذره...

عزیز من تو هنوز قدم به این دنیا نداشتی... اما تمام دنیای منو پر کردی... وقتی حتی فکر می کنم به بودنت بی اختیار چشمام پر اشک می شه ... باورم نمیشه که خدا به من ، در وجود من یه فزشته قرار داده... نمی دونی نمی دونی نمی دونی من چقدر از خدا تو رو خواسته بودم.. . و الان تو در وجود منی ... لحظه به لحظه با منی ... تو بخشی از وجود منی ... تو با منی هرجا برم ... عشق تو بند جونمه.. عشقت نمیره از سرم ... تو پوست و استخونمه...

امروز یکشنبه 19/9/91   عزیزم گلم نمی دونی چقدر از نظرروحی حالم بده، ... اشکام بند نمیاد... به تو که فکر می کنم مدام چشام می باره...   تو نمی دونی مامان چقدددر دوست داره ... انقدر دوست دارم که هیچ کس نمی تونه باور کنه   تو با منی تو در وجود منی ... اما با اینحال حساس می کنم دوری ... می خوام نزدیک تر باشی ... می خوام بغل بگیرم و ببوسمت... نمی دونی چقدر دوست دارم عزیزجونم ...   خدایا من چم شده؟ همش این فکر مسخره میاد تو ذهنم که اگه روزی بچم نباشه چی به سر من میاد؟   نننننننه خدایا نه! خدایا همه چی مو بگیر اما بچمو برام نگهدار.... خدایا بچمو برام صحیح و سالم حفظ کن..   وقتی تو نیستی قلب...

  امروز چهارشنبه 10 /8/1391 بالاخره صبح شد و من 6:30 صبح بیدار شدم و آماده حاضر و منتظر بودم تا ساعت 7:30 بشه و بریم بیمارستان. وقتی رسیدیم بیمارستان بچه ها کلی خنذیدن1 میگفتن موقعی که شیفت میومدی تا حالا انقدر زود نیومده بودی بیمارستان! چه خبره! فرزانه هم هنوز نیومده بود! خانوم زارع منو دید و دست زد به شکمم و گفت خبر مبری نیس؟! منم با ذووووق و خوشحالی فراووون گفتم چرااااا! مثلا ما باا سعید جون دیشب قرار گذاشتیم که به هییششششکی نگیم تا موقعی که شکمم بزرگ بشه و خودشون بفهمن ! علی الخصوص مامان باباهامون! چون میترسیدم نذارن سرخس بمونم و منم که طاقت دوری از سعیدجونمو ندارم و سعیدهم از من بدتر! خلاصه! همون دیشب ساعت 2 ...

خدای من امروز 10 /8/1391 انقدر ذوق و هیجان دارم که کله صبح بیدار شدم! دیشب از هیجان خوابم نمی برد ، دلم می خواست همه دنیا رو با خبر کنم ... وای خدایا شکرت ! دیشب از خوشحالی انقدر گریه کردم که الان چشام کلی پف کرده! دیشب با سعید رفته بودیم بیرون یه دوری بزنیم ، رفتیم عطاری قرص ویتاگنوس بخرم، خونده بودم که برای باردار شدن خوبه... از بسته بندی قرصش خوشم نیومد نه استانداردی نه چیزی،یه عرق کاسنی به چه بزرگی خریدیم بعدش رفتیم داروخونه دکتر حاجیان و آمریکایی ویتاگنوس رو داشت و خریدیم. با کلومیفن! از این ماه تصمیم گرفته بودم متفورمین یا کلومیفن بخورم! خلاصه یواشکی به سعید گفتم یه بی بی چک هم بخر! همش احساس می کردم باردارم اما هر بار که آ...